فقط همین وبلاگ برام مونده فقط همین صفحه سفید فقط اونو که می تونم باهاش حرف بزنم

از این عکس متنفرم دلم می خواد پارش کنم ولی  نمی تونم

از این عکس متنفرم 

داره فکر و خیال منو می خوره دیشب وقتی داشتم می نوشتم تو حرفای منو نمی فهمی خیلی بعدش پشیمون شدم گفتم مگه میشه من که اون چیزی که اون م واست می گفتم و اونم می فهمید هی میگفتم این ظلم بزرگیه که من این حرف رو مریم بزنم

ولی وقتی صبح بهم گفتی حالا می فهمم دنیا روی سرم خراب شد گفتم پس این شش ماه مریم چهطور با من بوده یعنی واقعا نمی فهمیده من چی میگم پس چه طوری باید انتظار داشته باشم که دلش پیش من باشه

خدا مریم منو هر جا که هست پیش خودت نگهدار حواسش هم داشته باش اون علارغم اون چیزی که فکر میکنه و می خواد نشون بده خیلی دختر ساده ایه  مریم من تو رو اون جوری که دوست داشتم تصور میکردم از سادگیم نبود از صداقتی بود که باهات داشتم چون اگر واقعا می فهمیدی من توی این شش ماه چی میگم .............

نمی دونم چرا این همه وراج شدم

بلای بدی به جونم افتاده ولی بخدا اگر نگم می ترکم اگر با یکی حرف نزنم دیونه میشم چه بهتر که اون مریم خودم باشه نمی دونم می خونه یا نه ولی من این جوری فکر میکنم که می خونه

مریم من هنوزم سر حرفای خودم هستم هیچ کس جای مریم خودمو نمیگیره و اون همیشه جاش اینجاست بزار لااقل توی خیال و ذهن خودم اونو داشته باشم

خندم میگره که بعد شش ماه بهم میگی تو تحت تاثیر حرفای بابات قرار گرفتی کاش می تونستم یا بابام می تونست با من یه کله حرف بزنه تو که اینو می دومسنی چرا اینو قبول کردی چه برسه به این بخواد بشینه نصیحتم کنه

مریم شاید اینجوری به نظر برسه که من خیلی تحت تاثیر حرف قرار میگرم ولی خودت بگو توی این یک سال کی تونسته بود جز تو روی من با حرفاش تاثیر بزاره

اونم تاثیر نبود مثل این بود که دنیا رو بهم می دادن وقتی می تونستم کاری برات بکنم بخدا راست میگم صبح که از خواب بلند میشدم از خدام بود زنگ بزنی و یه کاری ازم بخوای تا بتونم یه جوری در خدمتت باشم

نمی دونم شاید دارم تاوان کارای گذشته خودم رو پس میدم ولی هر چی میگردم گناهی ه این بزگری پیدا نیمکنم که مستحق این همه عذاب باشم

مریم.......................مریم.......

مریم..........مریم.................مریم..............مریم..............مریم..................مریم.............مریم...............مریم

مریم...........مریم............مریم

مریم...................................... می دونی چقدر اسمت برات قشنگه هر وقت یادت می افتم زیر لب همش میگم مریم من مریم من مریم من مریم من..............

ای کاش

نمی تونم دیگه به چشماش نگاه کنم  نمی دونم شاید به خاطر همین که نمی تونستم از طرف مهدی صحبت کنم پای باباش رو کشیدم وسط ای کاش بابای مهدی یک کلمه حتی یه کلمه در مورد مریم باهاش حرف زده بود ای کاش اونا مجبورش کرده بودن شاید این جوری می تونست قبول کنه که دلیلش برای این کار چی بوده

بهم گفتی عذاب وجدان داری از این که ترکم میکنی می دونی دوست دارم عذاب وجدان ندارم

اگر دوست دارم تو ناراحت نباشی به خاطر عذاب وجدان خودم نیست به جون خودت قسم به این شش ماه قسم نمی تون ناراحتی تو رو ببینم

عذاب وجدان مال موقعی هست که آدم چیزی رو زیر پا گذاشته باشه کاری کرده باشه که . ولش کن فقط اینو بدون من سر حرف خودم بودم تا حالا حتی با ترک کردن تو هم بهت نشون دادم که هر حرفی بهت زدم راست بوده  چون قبلا بهت گفته بودم که تنها چیزی که مارو می تونه از هم  جدا کنه چیه

نمی دونم دیگه نوشته های منو می  خونی یا نه برام مهم نیست من دارم برای مریم خودم می نویسم حالا اون هر جاست خوبه من برای مریم خدوم می نویسم مریمی که این شش ماه هر روز دستام توی دستش بود گفتی می خوای با خیال مهدی زندگی کنی فکر کردی من یمی خوام چی کار کنم من هم مریم خودم رو دارم مریم گلمو دارم مریم گلی رو دارم فکر کردی من میتونم بدون اون زندگی کنم منم خدایی دارم که دوسش دارم منم مریمی دارم که دوسش دارم

ولی اینو فراموش نکن من با چنگ و دندون  سعی کردم زندگیمون رو نگه دارم ولی موفق نشدم منو ببخش

هر وقت دلت گرفت می تونی تو هم بیای اینجا درددل کنی دیگه من پای رفتنی ندارم که بخوام جایی برم همین جا افتادم تا آخر عمر

می تونی ببینی دوست ندارم حرف بزنم دوست دارم عمل کنم فقط عمل کنم

گفتی اون اشکا مال من نیست سنگین ترین جمله ای بود که تا حالا شنیده بودم آخه چرا تو دیگه چرا منو آزار می دی من به اندازه کافی برای مریم خودم ناراحت هستم از وقتی ازم دور شده به اندازه کافی غم و غصه دارم تو دیگه چرا این کارو با من میکنی خیلی جلادی مریم من هیچ موقع این حرفا رو به من نمیزد.

 

 

 

شاید من لیاقت مریم رو نداشتم حتما من لیاقت اونو نداشتم دیوانه گی هم عالمی داره دارم دیونه میشم ولی چجقدر سخته عبور از مرض عقل به دیوانگی ولی من سختی اونو تحمل میکنم شاید بتونم. ولی آدم دیونه عاشق تره  پسمن چه خاکی بر سر خودم بریزم .............................................. بهتره که بمیرم مریدن هم سخته .....

سلام

بازم سلام نمی دونم چه طوری بهت بگم چقدردوست دارکم

ولی مریم تو با من چی کار کردی چی کار کردی با زندگیمون چی کار کردی هان تا حالا به این فکر کردی چرا من اینقدر بهت گیر می دادم چرا اینقدر حساس بودم دیدی چقدر می نتر سیدم از این که از دستت بدم چقدر حساس بودم از این که از دستتت بدم می ترسیدم که دیگران تو رو از من بگیرن ولی تو خودت خودت رو از من گرفتی خنده داره بعضی از مواقع آدم زورش میگیره منم زورم گرفته شاید باور نکنی  چقدر زورم میاد از این که چقدر به این راحتی از دستت دادم آخه چقدر  راحت از دستت دادم همیشه فکر میکردم باید حواس دیگران رو داشتهب ابشم برای این که از دستت ندم ولس حالا می فهمم که چه اشتباه بزرگی کردم باید حواس تو رو داشتم که به این راحتی از دستت ندم

نمی دونم چجرا اینقدر مشروب خوردم شاید باور نکنی جلوی چشمای خودم رونمی بینم

می دونی به چی فکرمیکردم که به این روز افتادم به عصر های روز جمعه یادته چه اوضاعی بدداشتم اسخارج ........... که من انجاتم میدادم تو تنها کاری می کردی این بود که به . میداید برای نسب مریم تو منو داغون کردی بزگرتین بلایی که می تونستی بر سر من آوردی اونم دور شدن از من بود

مریم خیلی ازت دور شدم چرا اینقدر دور چرا آخه چرا آخه

مریم بخدا حاضر بودم هر کاری برات بکنم بیشر از این که جونم رو برات فدا کنم این کارو می کردم ولی حالا چی حتی برای دیدن همدیگه تردید داریم

مریم بخدا دیوانه وار دوست دارم کاش این اجازه رو بهم نداده بودی که اینقدر دوست داشته باشم  اخه من چار اینقدر باید دوست داشته باشم آره اونایی که برات می نوشتم همش درست بود بهم میگفتی چرا اینقدر چرت و رذت می نویسید یک ساعت دوسم داری و یک ساعت ازم متنفری بخدا مریم اینقدر  دسوت دارم که حد و خساب نداره اینقدر خاطرت رو می خوام که به حساب نمیاد ولی هیچ دیلل و چیزی برای اون نمی بینم اونو خارج از عقل خودم می دون

بخدا مریم دوست دارم فقط به خاطر تو هست که زنده هستم اینو باید بفهمی تنها کسی که امید به زندگی به من میده تو هستی

نم یدونم چشمام هیچ چیز رو جز تو نمی بینه شاید باور نکنی ولی به به عشقمون قسم  به هر جا نگاه میگنم جز تو رو چزی نمی بینم همه جا تو هستی ولی هیچ جا نیستی و این منو دیونه میکنه چرا

حاجی اینجاست میگم دوسش دارم دیونشم آره دیونه مریم هستم ولی مریم خودم مریم پاکخودم

قسم خورده بودم که دیگه پست نداشته باشم ولی ه خدا اینقدر مریم رو دوست دارم که از همه چیزم به خاطرش میگزرم راست گفتن مستی و راستی   نمی دون شاید حال خودم نیستم که این پست رو داشتم هر کی مست میشه می زنه و می خونه وقتی من مستم به یاد مریم خودم و وقتای خوشی که باهاش داشتم می شینم غصه می خورم  چقدر باید آدم غصه بخورم دیگه نمی تونم از طرف دو تامون حرف بزنم چون تو رو با خودم یکی نمی دونم نمی دونم چار نمی تونمبا تو حرف بزنم نمی دونم چرا نمی تونمبا تو درددل کنمن

نگاه کن بچه ها دارن اذیت می کنن نمی ذارن چیزی بنویسم همه اینجان ولی بدون تو اینقدر ینجام تنهام که حد و حساب نداره اگر لط املایی دارم منو ببخش شاید
مریم دلم نمیاد این اسموئ صدا بزنم چون خاطرات زیادی از صدا زدنش دارم

مریم دوست داترم به اندازه یه دنیا قد یه دنیا دستات رو احتیاج دارم به اندازه تمام دنیا دلم می خواد دشتام رو توی دستات بگیرم ولی نمی تونم چون با هم فاصله داریم و از هم دوریم