ای کاش

نمی تونم دیگه به چشماش نگاه کنم  نمی دونم شاید به خاطر همین که نمی تونستم از طرف مهدی صحبت کنم پای باباش رو کشیدم وسط ای کاش بابای مهدی یک کلمه حتی یه کلمه در مورد مریم باهاش حرف زده بود ای کاش اونا مجبورش کرده بودن شاید این جوری می تونست قبول کنه که دلیلش برای این کار چی بوده

بهم گفتی عذاب وجدان داری از این که ترکم میکنی می دونی دوست دارم عذاب وجدان ندارم

اگر دوست دارم تو ناراحت نباشی به خاطر عذاب وجدان خودم نیست به جون خودت قسم به این شش ماه قسم نمی تون ناراحتی تو رو ببینم

عذاب وجدان مال موقعی هست که آدم چیزی رو زیر پا گذاشته باشه کاری کرده باشه که . ولش کن فقط اینو بدون من سر حرف خودم بودم تا حالا حتی با ترک کردن تو هم بهت نشون دادم که هر حرفی بهت زدم راست بوده  چون قبلا بهت گفته بودم که تنها چیزی که مارو می تونه از هم  جدا کنه چیه

نمی دونم دیگه نوشته های منو می  خونی یا نه برام مهم نیست من دارم برای مریم خودم می نویسم حالا اون هر جاست خوبه من برای مریم خدوم می نویسم مریمی که این شش ماه هر روز دستام توی دستش بود گفتی می خوای با خیال مهدی زندگی کنی فکر کردی من یمی خوام چی کار کنم من هم مریم خودم رو دارم مریم گلمو دارم مریم گلی رو دارم فکر کردی من میتونم بدون اون زندگی کنم منم خدایی دارم که دوسش دارم منم مریمی دارم که دوسش دارم

ولی اینو فراموش نکن من با چنگ و دندون  سعی کردم زندگیمون رو نگه دارم ولی موفق نشدم منو ببخش

هر وقت دلت گرفت می تونی تو هم بیای اینجا درددل کنی دیگه من پای رفتنی ندارم که بخوام جایی برم همین جا افتادم تا آخر عمر

می تونی ببینی دوست ندارم حرف بزنم دوست دارم عمل کنم فقط عمل کنم

گفتی اون اشکا مال من نیست سنگین ترین جمله ای بود که تا حالا شنیده بودم آخه چرا تو دیگه چرا منو آزار می دی من به اندازه کافی برای مریم خودم ناراحت هستم از وقتی ازم دور شده به اندازه کافی غم و غصه دارم تو دیگه چرا این کارو با من میکنی خیلی جلادی مریم من هیچ موقع این حرفا رو به من نمیزد.

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد